Jump to content

به دست آمدن

From Wiktionary, the free dictionary

Persian

[edit]

Etymology

[edit]

Literally, to come to hand.

Pronunciation

[edit]
 

Readings
Classical reading? ba dast āmaḏan
Dari reading? ba dast āmadan
Iranian reading? be dast âmadan
Tajik reading? ba dast omadan

Verb

[edit]

به دست آمدن (be dast âmadan)

  1. (intransitive) to be obtained, to be achieved
    استقلال هند چگونه به دست آمد؟
    esteqlâl-e hend čegune be dast âmad?
    How was India's independence achieved?

Conjugation

[edit]
Conjugation of به دست آمدن (literary Iranian Persian)
infinitive به دست آمدن (be dast âmadán)
stem present به دست آ (be dast â)
past به دست آمد (be dast âmad)
participle present به دست آینده (be dast âyandé)
past به دست آمده (be dast âmadé)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist به دست آیم (be dast ấyam) به دست آیی (be dast ấyi) به دست آید (be dast ấyad) به دست آییم (be dast ấyim) به دست آیید (be dast ấyid) به دست آیند (be dast ấyand)
present (imperfect) به دست می‌آیم (be dast mí-âyam) به دست می‌آیی (be dast mí-âyi) به دست می‌آید (be dast mí-âyad) به دست می‌آییم (be dast mí-âyim) به دست می‌آیید (be dast mí-âyid) به دست می‌آیند (be dast mí-âyand)
present progressive دارم به دست می‌آیم (dấram be dast mí-âyam) داری به دست می‌آیی (dấri be dast mí-âyi) دارد به دست می‌آید (dấrad be dast mí-âyad) داریم به دست می‌آییم (dấrim be dast mí-âyim) دارید به دست می‌آیید (dấrid be dast mí-âyid) دارند به دست می‌آیند (dấrand be dast mí-âyand)
present perfect به دست آمده‌ام (be dast âmadé-am) به دست آمده‌ای (be dast âmadé-i) به دست آمده است (be dast âmadé ast) به دست آمده‌ایم (be dast âmadé-im) به دست آمده‌اید (be dast âmadé-id) به دست آمده‌اند (be dast âmadé-and)
past به دست آمدم (be dast âmádam) به دست آمدی (be dast âmádi) به دست آمد (be dast âmad) به دست آمدیم (be dast âmádim) به دست آمدید (be dast âmádid) به دست آمدند (be dast âmádand)
past (imperfect) به دست می‌آمدم (be dast mí-âmadam) به دست می‌آمدی (be dast mí-âmadi) به دست می‌آمد (be dast mí-âmad) به دست می‌آمدیم (be dast mí-âmadim) به دست می‌آمدید (be dast mí-âmadid) به دست می‌آمدند (be dast mí-âmadand)
past progressive داشتم به دست می‌آمدم (dấštam be dast mí-âmadam) داشتی به دست می‌آمدی (dấšti be dast mí-âmadi) داشت به دست می‌آمد (dấšt be dast mí-âmad) داشتیم به دست می‌آمدیم (dấštim be dast mí-âmadim) داشتید به دست می‌آمدید (dấštid be dast mí-âmadid) داشتند به دست می‌آمدند (dấštand be dast mí-âmadand)
pluperfect به دست آمده بودم (be dast âmadé búdam) به دست آمده بودی (be dast âmadé búdi) به دست آمده بود (be dast âmadé búd) به دست آمده بودیم (be dast âmadé búdim) به دست آمده بودید (be dast âmadé búdid) به دست آمده بودند (be dast âmadé búdand)
future به دست خواهم آمد (be dast xâhám âmad) به دست خواهی آمد (be dast xâhí âmad) به دست خواهد آمد (be dast xâhád âmad) به دست خواهیم آمد (be dast xâhím âmad) به دست خواهید آمد (be dast xâhíd âmad) به دست خواهند آمد (be dast xâhánd âmad)
subjunctive present به دست بیایم (be dast biyâyam) به دست بیایی (be dast biyâyi) به دست بیاید (be dast biyâyad) به دست بیاییم (be dast biyâyim) به دست بیایید (be dast biyâyid) به دست بیایند (be dast biyâyand)
past به دست آمده باشم (be dast âmadé bấšam) به دست آمده باشی (be dast âmadé bấši) به دست آمده باشد (be dast âmadé bấšad) به دست آمده باشیم (be dast âmadé bấšim) به دست آمده باشید (be dast âmadé bấšid) به دست آمده باشند (be dast âmadé bấšand)
imperative به دست بیا (be dast biyâ) به دست بیایید (be dast biyâyid)
Conjugation of به دست اومدن (colloquial Tehrani)
infinitive به دست اومدن (be dast umadán)
stem present به دست آ (be dast â)
past به دست اومد (be dast umad)
participle present به دست آینده (be dast âyandé)
past به دست اومده (be dast umadé)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist به دست آم (be dast âm) به دست آی (be dast ây) به دست آد (be dast âd) به دست آیم (be dast âym) به دست آین (be dast âyn) به دست آن (be dast ân)
present (imperfect) به دست می‌آم (be dast mí-âm) به دست می‌آی (be dast mí-ây) به دست می‌آد (be dast mí-âd) به دست می‌آیم (be dast mí-âym) به دست می‌آین (be dast mí-âyn) به دست می‌آن (be dast mí-ân)
present progressive دارم به دست می‌آم (dấram be dast mí-âm) داری به دست می‌آی (dấri be dast mí-ây) داره به دست می‌آد (dấre be dast mí-âd) داریم به دست می‌آیم (dấrim be dast mí-âym) دارین به دست می‌آین (dấrin be dast mí-âyn) دارن به دست می‌آن (dấran be dast mí-ân)
present perfect به دست اومده‌ام (be dast umadám) به دست اومده‌ای (be dast umadí) به دست اومده (be dast umadé) به دست اومده‌ایم (be dast umadím) به دست اومده‌این (be dast umadín) به دست اومده‌ان (be dast umadán)
past به دست اومدم (be dast umádam) به دست اومدی (be dast umádi) به دست اومد (be dast umád) به دست اومدیم (be dast umádim) به دست اومدین (be dast umádin) به دست اومدن (be dast umádan)
past (imperfect) به دست می‌اومدم (be dast mí-umadam) به دست می‌اومدی (be dast mí-umadi) به دست می‌اومد (be dast mí-umad) به دست می‌اومدیم (be dast mí-umadim) به دست می‌اومدین (be dast mí-umadin) به دست می‌اومدن (be dast mí-umadan)
past progressive داشتم به دست می‌اومدم (dấštam be dast mí-umadam) داشتی به دست می‌اومدی (dấšti be dast mí-umadi) داشت به دست می‌اومد (dấšt be dast mí-umad) داشتیم به دست می‌اومدیم (dấštim be dast mí-umadim) داشتین به دست می‌اومدین (dấštin be dast mí-umadin) داشتن به دست می‌اومدن (dấštan be dast mí-umadan)
pluperfect به دست اومده بودم (be dast umadé búdam) به دست اومده بودی (be dast umadé búdi) به دست اومده بود (be dast umadé bud) به دست اومده بودیم (be dast umadé búdim) به دست اومده بودین (be dast umadé búdin) به دست اومده بودن (be dast umadé búdan)
subjunctive present به دست بیام (be dast biyâm) به دست بیای (be dast biyây) به دست بیاد (be dast biyâd) به دست بیایم (be dast biyâym) به دست بیاین (be dast biyâyn) به دست بیان (be dast biyân)
past به دست اومده باشم (be dast umadé bấšam) به دست اومده باشی (be dast umadé bấši) به دست اومده باشه (be dast umadé bấše) به دست اومده باشیم (be dast umadé bấšim) به دست اومده باشین (be dast umadé bấšin) به دست اومده باشن (be dast umadé bấšan)
imperative به دست بیا (be dast biyâ) به دست بیاین (be dast biyâyn)
[edit]