ویراستن

Persian

Etymology

From Middle Persian wyrʾst, wyrʾy- (wirāst, widrāy-, “to arrange, prepare, cultivate, restore”).

Pronunciation

• (Classical Persian) IPA^(key): [wiː.ɾɑːs.ˈtan]

 

• (Dari, formal) IPA^(key): [wiː.ɾɑːs.t̪ʰǽn]

• (Dari, formal) IPA^(key): [wiː.ɾɑːs.t̪ʰǽn]
  • (Kabuli) IPA^(key): [wiː.ɾɑːs.t̪ʰǽn]
  • (Hazaragi) IPA^(key): [wi.ɾɔːs.t̪ʰǽn]

• (Iran, formal) IPA^(key): [viː.ɹɒːs.t̪ʰǽn]

• (Tajik, formal) IPA^(key): [vi.ɾɔs.t̪ʰǽn]

Readings
Classical reading?	wīrāstan
Dari reading?	wīrāstan
Iranian reading?	virâstan
Tajik reading?	virostan

• Audio (Iran):

  (file)

Verb

Dari	ویراستن
Iranian Persian
Tajik	виростан

ویراستن • (virâstan) (present stem ویرا (virâ))

1. (archaic) to arrange, prepare
2. to edit; emend

Conjugation

Conjugation of ویراستن

Note: Hover mouse over Arabic for Latin-alphabet transliterations.
Infinitive			ویراستن
Past Stem			ویراست
Present Stem			ویرا
Past Participle			ویراسته
Present Participle			ویراینده
		Singular			Plural
		1st Person	2nd Person	3rd Person	1st Person	2nd Person	3rd Person
		من	تو	او / وی / آن	ما	شما	ایشان / آنان / آنها
Indicative Mood	Past	ویراستم	ویراستی	ویراست	ویراستیم	ویراستید	ویراستند
	Durative Past	می‌ویراستم	می‌ویراستی	می‌ویراست	می‌ویراستیم	می‌ویراستید	می‌ویراستند
	Perfect	ویراسته‌ام	ویراسته‌اﯼ	ویراسته‌است	ویراسته‌ایم	ویراسته‌اید	ویراسته‌اند
	Durative Perfect	می‌ویراسته‌ام	می‌ویراسته‌اﯼ	می‌ویراسته‌است	می‌ویراسته‌ایم	می‌ویراسته‌اید	می‌ویراسته‌اند
	Pluperfect	ویراسته بودم	ویراسته بودی	ویراسته بود	ویراسته بودیم	ویراسته بودید	ویراسته بودند
	Durative Pluperfect	می‌ویراسته بودم	می‌ویراسته بودی	می‌ویراسته بود	می‌ویراسته بودیم	می‌ویراسته بودید	می‌ویراسته بودند
	Future	خواهم ویراست	خواهی ویراست	خواهد ویراست	خواهیم ویراست	خواهید ویراست	خواهند ویراست
	Aorist	ویرایم	ویرایی	ویراید	ویراییم	ویرایید	ویرایند
	Present	می‌ویرایم	می‌ویرایی	می‌ویراید	می‌ویراییم	می‌ویرایید	می‌ویرایند
	Present Progressive	دارم می‌ویرایم	داری می‌ویرایی	دارد می‌ویراید	داریم می‌ویراییم	دارید می‌ویرایید	دارند می‌ویرایند
	Preterite Progressive	داشتم می‌ویراستم	داشتی می‌ویراستی	داشت می‌ویراست	داشتیم می‌ویراستیم	داشتید می‌ویراستید	داشتند می‌ویراستند
Subjunctive Mood	Present	بویرایم	بویرایی	بویراید	بویراییم	بویرایید	بویرایند
	Past	ویراسته باشم	ویراسته باشی	ویراسته باشد	ویراسته باشیم	ویراسته باشید	ویراسته باشند
	Durative Past	می‌ویراسته باشم	می‌ویراسته باشی	می‌ویراسته باشد	می‌ویراسته باشیم	می‌ویراسته باشید	می‌ویراسته باشند
	Pluperfect	ویراسته بوﺩه باشم	ویراسته بوﺩه باشی	ویراسته بوﺩه باشد	ویراسته بوﺩه باشیم	ویراسته بوﺩه باشید	ویراسته بوﺩه باشند
	Durative Pluperfect	می‌ویراسته بوﺩه باشم	می‌ویراسته بوﺩه باشی	می‌ویراسته بوﺩه باشد	می‌ویراسته بوﺩه باشیم	می‌ویراسته بوﺩه باشید	می‌ویراسته بوﺩه باشند
Imperative Mood	Affirmative		بویرا		بویراییم	بویرایید
	Negative		نویرا		نویراییم	نویرایید
Optative Mood				ویرایاد

Related terms

• پیراستن (pirâstan)
• آراستن (ârâstan)

References

• Durkin-Meisterernst, Desmond (2004) “wyrʾy-”, in A Dictionary of Manichaean Middle Persian and Parthian (Corpus Fontium Manichaeorum; 3.1), Turnhout: Brepols