Jump to content

بوسیدن

From Wiktionary, the free dictionary

Persian

[edit]

Etymology

[edit]
PIE word
*bu

From imitative Proto-Indo-European *bu, compare Latin basium (kiss), Welsh bus (kiss, lip), and English buss (kiss).

Pronunciation

[edit]
 

Readings
Classical reading? bōsīḏan
Dari reading? bōsīdan
Iranian reading? busidan
Tajik reading? büsidan
  • Audio (Iran):(file)

Verb

[edit]

بوسیدن (busidan) (present stem بوس (bus))

Dari بوسیدن
Iranian Persian
Tajik бӯсидан

(transitive)

  1. to kiss
    Synonyms: بوس کردن (bus kardan), ماچ کردن (mâč kardan)
    • c. 1520, Selim I of the Ottoman Empire, edited by Benedek Péri, The Persian Dīvān of Yavuz Sulṭān Selīm, Budapest, Hungary: Research Centre for the Humanities, Eötvös Loránd Research Network, →ISBN, page 123:
      درین جهان نرسیدم بوصل و خاک شدم
      مگر که پای تو بوسم دران جهان ای دوست
      دگر برسم گدایی بیایم و بوسم
      هزار بار بران خاک آسمان ای دوست
      dar īn jahān narasīdam ba-wasl u xāk šudam
      magar ki pā-yi tō bōsam dar ān jahān ay dōst
      digar ba-rasm-i gadāyī biyāyam u bōsam
      hazār bār bar ān xāk-i āsmān ay dōst
      I did not reach union [with the beloved] in this world and became dirt;
      [Having been buried and become earth,] perhaps I shall kiss your feet in that world, o friend!
      What is more, I come to the station of beggars and make kisses
      A thousand times upon that heavenly dirt [before your door], o friend!
      (Classical Persian transliteration)
  2. to osculate

Conjugation

[edit]
Conjugation of بوسیدن (literary Dari Persian)
infinitive بوسیدن (bōsīdán)
stem present بوس (bōs)
past بوسید (bōsīd)
participle present بوسنده (bōsindá)
past بوسیده (bōsīdá)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist بوسم (bōsam) بوسی (bōsī) بوسد (bōsad) بوسیم (bōsēm) بوسید (bōsēd) بوسند (bōsand)
present (imperfect) می‌بوسم (mḗ-bōsam) می‌بوسی (mḗ-bōsī) می‌بوسد (mḗ-bōsad) می‌بوسیم (mḗ-bōsēm) می‌بوسید (mḗ-bōsēd) می‌بوسند (mḗ-bōsand)
present progressive در حال بوسیدن استم (dar hāl-i bōsīdan astam) در حال بوسیدن استی (dar hāl-i bōsīdan astī) در حال بوسیدن است (dar hāl-i bōsīdan ast) در حال بوسیدن استیم (dar hāl-i bōsīdan astēm) در حال بوسیدن استید (dar hāl-i bōsīdan astēd) در حال بوسیدن استند (dar hāl-i bōsīdan astand)
present perfect بوسیده‌ام (bōsīdá-am) بوسیده‌ای (bōsīdá-ī) بوسیده‌است (bōsīdá ast) بوسیده‌ایم (bōsīdá-ēn) بوسیده‌اید (bōsīdá-ēd) بوسیده‌اند (bōsīdá-and)
past بوسیدم (bōsīdam) بوسیدی (bōsīdī) بوسید (bōsīd) بوسیدیم (bōsīdēm) بوسیدید (bōsīdēd) بوسیدند (bōsīdand)
past (imperfect) می‌بوسیدم (mḗ-bōsīdam) می‌بوسیدی (mḗ-bōsīdī) می‌بوسید (mḗ-bōsīd) می‌بوسیدیم (mḗ-bōsīdēm) می‌بوسیدید (mḗ-bōsīdēd) می‌بوسیدند (mḗ-bōsīdand)
past progressive در حال بوسیدن بودم (dar hāl-i bōsīdan būdam) در حال بوسیدن بودی (dar hāl-i bōsīdan būdī) در حال بوسیدن بود (dar hāl-i bōsīdan būd) در حال بوسیدن بودیم (dar hāl-i bōsīdan būdēm) در حال بوسیدن بودید (dar hāl-i bōsīdan būdēd) در حال بوسیدن بودند (dar hāl-i bōsīdan būdand)
pluperfect بوسیده بودم (bōsīdá bū́dam) بوسیده بودی (bōsīdá bū́dī) بوسیده بود (bōsīdá būd) بوسیده بودیم (bōsīdá bū́dēm) بوسیده بودید (bōsīdá bū́dēd) بوسیده بودند (bōsīdá bū́dand)
future خواهم بوسید (xāhám bōsīd) خواهی بوسید (xāhī́ bōsīd) خواهد بوسید (xāhád bōsīd) خواهیم بوسید (xāhḗm bōsīd) خواهید بوسید (xāhḗd bōsīd) خواهند بوسید (xāhánd bōsīd)
subjunctive present ببوسم (bíbōsam) ببوسی (bíbōsī) ببوسد (bíbōsad) ببوسیم (bíbōsēm) ببوسید (bíbōsēd) ببوسند (bíbōsand)
past بوسیده باشم (bōsīdá bā́šam) بوسیده باشی (bōsīdá bā́šī) بوسیده باشد (bōsīdá bā́šad) بوسیده باشیم (bōsīdá bā́šēm) بوسیده باشید (bōsīdá bā́šēd) بوسیده باشند (bōsīdá bā́šand)
imperative ببوس (bíbōs) ببوسید (bíbōsēd)
Conjugation of بوسیدن (colloquial Kabuli)
infinitive بوسیدن (bōsīdán)
stem present بوس (bōs)
past بوسید (bōsīd)
participle present بوسنده (bōsindá)
past بوسیده (bōsīdá)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist بوسم (bōsum) بوسی (bōsī) بوسه (bōsa) بوسیم (bōsēm) بوسین (bōsēn) بوسن (bōsan)
present (imperfect) می‌بوسم (mḗ-bōsum) می‌بوسی (mḗ-bōsī) می‌بوسه (mḗ-bōsa) می‌بوسیم (mḗ-bōsēm) می‌بوسین (mḗ-bōsēn) می‌بوسن (mḗ-bōsan)
present progressive ده آل بوسیدن استم (da āl-i bōsīdan astum) ده آل بوسیدن استی (da āl-i bōsīdan astī) ده آل بوسیدن است (da āl-i bōsīdan ast) ده آل بوسیدن استیم (da āl-i bōsīdan astēm) ده آل بوسیدن استین (da āl-i bōsīdan astēn) ده آل بوسیدن استن (da āl-i bōsīdan astan)
present perfect بوسیدم (bōsīdám) بوسیدی (bōsīdī́) بوسیداست (bōsīdást) بوسیدیم (bōsīdḗm) بوسیدین (bōsīdḗn) بوسیدن (bōsīdán)
past بوسیدم (bōsīdum) بوسیدی (bōsīdī) بوسیده (bōsīda) بوسیدیم (bōsīdēm) بوسیدین (bōsīdēn) بوسیدن (bōsīdan)
past (imperfect) می‌بوسیدم (mḗ-bōsīdum) می‌بوسیدی (mḗ-bōsīdī) می‌بوسیده (mḗ-bōsīda) می‌بوسیدیم (mḗ-bōsīdēm) می‌بوسیدین (mḗ-bōsīdēn) می‌بوسیدن (mḗ-bōsīdan)
past progressive ده آل بوسیدن بودم (da āl-i bōsīdan būdum) ده آل بوسیدن بودی (da āl-i bōsīdan būdī) ده آل بوسیدن بود (da āl-i bōsīdan būd) ده آل بوسیدن بودیم (da āl-i bōsīdan būdēm) ده آل بوسیدن بودین (da āl-i bōsīdan būdēn) ده آل بوسیدن بودن (da āl-i bōsīdan būdan)
pluperfect بوسیده بودم (bōsīdá bū́dum) بوسیده بودی (bōsīdá bū́dī) بوسیده بوده (bōsīdá būda) بوسیده بودیم (bōsīdá bū́dēm) بوسیده بودین (bōsīdá bū́dēn) بوسیده بودن (bōsīdá bū́dan)
future خوایم بوسید (xāyyúm bōsīd) خوایی بوسید (xāyyī́ bōsīd) خوایه بوسید (xāyyá bōsīd) خواییم بوسید (xāyyḗm bōsīd) خوایین بوسید (xāyyḗn bōsīd) خواین بوسید (xāyyán bōsīd)
subjunctive present ببوسم (bíbōsum) ببوسی (bíbōsī) ببوسه (bíbōsa) ببوسیم (búbōsēm) ببوسین (bíbōsēn) ببوسن (bíbōsan)
past بوسیده باشم (bōsīdá bā́šam) بوسیده باشی (bōsīdá bā́šī) بوسیده باشه (bōsīdá bā́ša) بوسیده باشیم (bōsīdá bā́šēm) بوسیده باشین (bōsīdá bā́šēn) بوسیده باشن (bōsīdá bā́šan)
imperative ببوس (bíbōs) ببوسین (bíbōsēn)
Conjugation of بوسیدن (literary Iranian Persian)
infinitive بوسیدن (busidán)
stem present بوس (bus)
past بوسید (busid)
participle present بوسنده (busandé)
past بوسیده (busidé)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist بوسم (busam) بوسی (busi) بوسد (busad) بوسیم (busim) بوسید (busid) بوسند (busand)
present (imperfect) می‌بوسم (mí-busam) می‌بوسی (mí-busi) می‌بوسد (mí-busad) می‌بوسیم (mí-busim) می‌بوسید (mí-busid) می‌بوسند (mí-busand)
present progressive دارم می‌بوسم (dấram mí-busam) داری می‌بوسی (dấri mí-busi) دارد می‌بوسد (dấrad mí-busad) داریم می‌بوسیم (dấrim mí-busim) دارید می‌بوسید (dấrid mí-busid) دارند می‌بوسند (dấrand mí-busand)
present perfect بوسیده‌ام (busidé-am) بوسیده‌ای (busidé-i) بوسیده است (busidé ast) بوسیده‌ایم (busidé-im) بوسیده‌اید (busidé-id) بوسیده‌اند (busidé-and)
past بوسیدم (busidam) بوسیدی (busidi) بوسید (busid) بوسیدیم (busidim) بوسیدید (busidid) بوسیدند (busidand)
past (imperfect) می‌بوسیدم (mí-busidam) می‌بوسیدی (mí-busidi) می‌بوسید (mí-busid) می‌بوسیدیم (mí-busidim) می‌بوسیدید (mí-busidid) می‌بوسیدند (mí-busidand)
past progressive داشتم می‌بوسیدم (dấštam mí-busidam) داشتی می‌بوسیدی (dấšti mí-busidi) داشت می‌بوسید (dâšt mí-busid) داشتیم می‌بوسیدیم (dấštim mí-busidim) داشتید می‌بوسیدید (dấštid mí-busidid) داشتند می‌بوسیدند (dấštand mí-busidand)
pluperfect بوسیده بودم (busidé búdam) بوسیده بودی (busidé búdi) بوسیده بود (busidé bud) بوسیده بودیم (busidé búdim) بوسیده بودید (busidé búdid) بوسیده بودند (busidé búdand)
future خواهم بوسید (xâhám busid) خواهی بوسید (xâhí busid) خواهد بوسید (xâhád busid) خواهیم بوسید (xâhím busid) خواهید بوسید (xâhíd busid) خواهند بوسید (xâhánd busid)
subjunctive present ببوسم (bébusam) ببوسی (bébusi) ببوسد (bébusad) ببوسیم (bébusim) ببوسید (bébusid) ببوسند (bébusand)
past بوسیده باشم (busidé bấšam) بوسیده باشی (busidé bấši) بوسیده باشد (busidé bấšad) بوسیده باشیم (busidé bấšim) بوسیده باشید (busidé bấšid) بوسیده باشند (busidé bấšand)
imperative ببوس (bébus) ببوسید (bébusid)
Conjugation of بوسیدن (colloquial Tehrani)
infinitive بوسیدن (busidán)
stem present بوس (bus)
past بوسید (busid)
participle present بوسنده (busandé)
past بوسیده (busidé)
singular plural
1st person 2nd person 3rd person 1st person 2nd person 3rd person
indicative aorist بوسم (busam) بوسی (busi) بوسه (buse) بوسیم (busim) بوسین (busin) بوسن (busan)
present (imperfect) می‌بوسم (mí-busam) می‌بوسی (mí-busi) می‌بوسه (mí-buse) می‌بوسیم (mí-busim) می‌بوسین (mí-busin) می‌بوسن (mí-busan)
present progressive دارم می‌بوسم (dấram mí-busam) داری می‌بوسی (dấri mí-busi) داره می‌بوسه (dấre mí-buse) داریم می‌بوسیم (dấrim mí-busim) دارین می‌بوسین (dấrin mí-busin) دارن می‌بوسن (dấran mí-busan)
present perfect بوسیده‌ام (busidám) بوسیده‌ای (busidí) بوسیده (busidé) بوسیده‌ایم (busidím) بوسیده‌این (busidín) بوسیده‌ان (busidán)
past بوسیدم (busidam) بوسیدی (busidi) بوسید (busid) بوسیدیم (busidim) بوسیدین (busidin) بوسیدن (busidan)
past (imperfect) می‌بوسیدم (mí-busidam) می‌بوسیدی (mí-busidi) می‌بوسید (mí-busid) می‌بوسیدیم (mí-busidim) می‌بوسیدین (mí-busidin) می‌بوسیدن (mí-busidan)
past progressive داشتم می‌بوسیدم (dấštam mí-busidam) داشتی می‌بوسیدی (dấšti mí-busidi) داشت می‌بوسید (dấšt mí-busid) داشتیم می‌بوسیدیم (dấštim mí-busidim) داشتین می‌بوسیدین (dấštin mí-busidin) داشتن می‌بوسیدن (dấštan mí-busidan)
pluperfect بوسیده بودم (busidé búdam) بوسیده بودی (busidé búdi) بوسیده بود (busidé bud) بوسیده بودیم (busidé búdim) بوسیده بودین (busidé búdin) بوسیده بودن (busidé búdan)
subjunctive present ببوسم (bébusam) ببوسی (bébusi) ببوسه (bébuse) ببوسیم (bébusim) ببوسین (bébusin) ببوسن (bébusan)
past بوسیده باشم (busidé bấšam) بوسیده باشی (busidé bấši) بوسیده باشه (busidé bấše) بوسیده باشیم (busidé bấšim) بوسیده باشین (busidé bấšin) بوسیده باشن (busidé bấšan)
imperative ببوس (bébus) ببوسین (bébusin)
[edit]

References

[edit]